پرسش :
رابطة حجاب با احترام به حقوق زنان چه می باشد؟
پاسخ :
زن جلوه ای از جمال، محبت، خلاقیت و ربوبیت الهی و رکن اساسی در تعلیم و تربیت است. اگر زنان به این منزلت واقف شوند و در پاسداری از آن بکوشند، فرآیند تربیتی و شخصیتی آنان و همه اجتماع سالم مانده، به خوبی پیش می رود. امّا اگر آن را یله و رها سازند و در نگهداری از آن سهل انگاری نمایند، لطمه های جبران ناپذیری بر هویت و موجودیت فرد، خانواده و اجتماع وارد می شود اما چگونه می توان از کیان شخصیت زن دفاع کرد و آن را از آسیب های گوناگون، مصون نگه داشت؟
به این سئوال پاسخ های گوناگون داده شده:
از جمله این که دسته ای بر این عقیده اند که حقوق زن و مرد در همه زمینه ها یکسان است و زنان با مردان در حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی مشابه اند. لازم نیست که زن، مرزها و حصارهایی را رعایت کند. در نوع لباس، پوشش، تعامل فردی و اجتماعی صحبت کردن، ایجاد رابطه های گوناگون، نباید برای او محدودیت قایل شد. چرا که اینگونه محدودیت ها توهین به شخصیت وی و تخریب کنندة آزادیش می شود شاید کسانی که خانم های بد حجاب را بیشتر می پذیرند نظرشان همین باشد. این گروه با این بینش محدود و خطا آلود خود در واقع، شخصیت زن را از بین می برند و او را از منزلت انسانی و اجتماعی فرو کاسته اند. اما دیدگاه دیگر از آن اسلام است که با توجه به ساختار وجودی و فطری انسان دستورهایی دارد که تضمین کنندة شخصیت انسان است و از مهم ترین این دستورها حفظ حجاب کامل است و ما رابطه حجاب با شخصیت زن و حقوق وی را ان شاء اللّه پاسخ می گوییم.
خداوند حکیم برای آفرینش انسان و نیز جهان هستی هدف والایی در نظر گرفته که از مطالعه و تفکر در ساختار وجودش روشن می گردد و آن تکامل و رسیدن به قله های کمال و درجات عالی است تمایلات و گرایش های عالی انسان و نغمه های ملکوتی درونی و لذت های معنوی ناشی از تامین آن ها، هدف دار بودن جهان و انسان و راه رسیدن به آن را گوشزد می نماید.
اما راه رسیدن به آن هدف و مقصد اعلا، تنها در سایه معرفت و شناخت او و سنخیت یافتن و همرنگ شدن با صفات آن ذات مقدس ممکن است. چرا که او جمیل و محبوب یگانه ای است کمالات و زیبایی های نامنتاهی دارد و تا آن معشوق با همة کمالاتش شناخته نشود عشق به او حاصل نمی شود و تا انسان در پرتو حرکت به سمت او و آراسته شدن به زیبایی و کمالاتش، سنخیت و شباهت به او نیابد، نمی تواند به وصالش نایل آید و خداوند برای تکامل انسان دین مقدس اسلام را که دین فطرت، کرامت و تکامل است و تمام اوامر و نواهی آن در حیات معنوی و مادی انسان بر محور همین اصل تنظیم شده ، قرار داده است. نهایت تلاش این آیین بزرگ الهی حفظ فطرت و پرورش کرامت و وصول انسان به تکامل و سعادت است، لذا در مرحله مانع زدایی با تمام موانع کمال مبارزة جدی نموده که یکی از مهمترین آنها لاقیدی و خودنمایی و بد حجابی زنان در اجتماع و اماکن و مجالس عمومی است که نه تنها مانع رشد و کمال است، بلکه عاملی برای نابودی استعدادهای عظیم انسانی و سقوط انسانیت و فرو رفتن در تاریکی و گمراهی ها و بدبختی ها و در نهایت تضییع حقوق زنان و پایمال شدن منافع آنان است.
از جمله پیامدهای بی حجابی و بد حجابی آسیب بر فطرت تعقل و حقیقت جویی انسان می باشد. چرا که انسان فطرتاً کنجکاو و حقیقت جوست و در پرتو تفکر و دانش با خداوند آشنا می شود.
در طول تاریخ، شیطان ها و شیطان صفتان از نادانی ها و صفت های افراد و جامعه سوء استفاده های زیادی نموده و آن ها را وسیله ی برای رسیدن به خود کامگی ها و اغراض شوم خویش قرار می دادند و امروز نیز با حربه های مختلف و مدرن تحت عنوان های ظاهرپسند و شعارهای فریبنده چنین می کنند. از همین رو، همیشه در صددند تا انسان ها و جوامع در مسایل اصولی و حیاتی مانند خودشناسی، دین، هدف زندگی، عوامل خوشبختی و بدبختی، سعادت و شقاوت و... آگاهی نیابند. حتی امروزه به تبع از ابلیس و سوء استفاده از حسن کمال جویی انسان امور انحرافی هم چون بی حجابی و بد حجابی را سرپوشی از مفاهیم انسانی، مقدس و جذاب گذاشته و به نام تمدن، آزادی، پیشرفت و تکامل و... به افکار و اندیشه های جامعه تزریق می کنند و مسایل دینی، انسانی و ارزشی و پای بندی آن ها را ارتجاع، کهنه پرستی و امثال آن جلوه داده و بدین ترتیب چهرة زیبای آیین الهی را زشت نشان می دهند. و این امور انحرافی به فرمودة خداوند چیزی جز ارتجاع و عقب گرد به دوران های جاهلیت قبل از اسلام و کهنه پرستی نمی باشد.
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ الَّذِینَ کفَرُواْ یرُدُّوکمْ عَلَى أَعْقَابِکمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِینَ[1] ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر از کسانی که کافر شده اند اطاعت و پیروی کنید شما را به ارتجاع و گذشته هایتان باز می گردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد».
برای حفظ فطرت خداجو و به دست آوردن علم و آگاهی که لازمه کمال است به تمرکز فکر نیاز است اما مواجهة جوانان و نوجوانان با صحنه های هوس انگیز بانوان لاقید و بی حجاب یکی از عوامل بسیار مهم کاهش یا زوال این امور می باشد که آسیب ها و مصایب بزرگی را برای آنان و خانواده هایشان و در نتیجه برای جامعه ایجاد می کند.
از جمله باعث عدم رشد و تکامل استعداد علمی می شود. چرا که غریزه آدمی با جلوه گری های زنانه شعله ور گشته و تمرکز و آرامش را از بین می برد و قوه تخیل و توهم به جای عقل به فعالت می پردازد همانگونه که امیر مؤمنان می فرماید:
لا تجتمع الشهوة و الحکمة[2] شهوت و حکمت با هم جمع نمی شوند.
الجاهل عبد شهوته[3] فرد نادان مطیع شهوتش می باشد.
به همین ترتیب پس از تصور و تخیل منظره های هوس انگیز زنانه، تمایل به گناه و انحراف های جنسی زیاد می شود. چنان که حضرت امیر می فرمایند:
من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها[4] هر کس زیاد شود فکرش در گناهان به همان واگذار شود.
پس از آن در اثر پیروی از هوی و هوس ناشی از بد حجابی و بی حجابی از تحصیل علم و معرفت و در نتیجه کسب نیروی درک کنندة حقیقت محروم می گردد و گرایش به تقلیدهای کورکورانه و نگرش های سطحی پیدا می کنند. با این تقلیدها استعداد حقیقت جویی که استعداد والای انسانی است به انحراف کشیده خواهد شد. و در پس همة این ها عشق و علاقة راستین میان زن و شوهر و تحقق مقام محبوبیت برای زن از بین می رود. چرا که وقتی استعداد آگاهی طلبی و حقیقت آن ها در اثر زمینه های تحریکات جنسی شکوفا نشود و معرفت دینی و ایمان راستین رشد نکند پایه های عشق و محبت که همانا فضایل اخلاقی است متزلزل می گردد و توجه همسر به زن صرفاً در دایره امور شهوانی، خانه داری و بچه داری و امثال آن محدود می شود و این بزرگترین آسیب به شخصیت و حقوق و روحیه زن است.
از دیگر آسیب ها می توان آسیب بر فطرت اخلاقی و فضیلت طلبی را عنوان نمود. انوار صفات و کمالات الهی همواره از روزنة فطرت پاک آدمی می تابد و میل و علاقه فطری انسان به کمالات و فضایل اخلاقی همان میل به انوار خصلت های الهی است که انسان را به سوی آن ها می کشد. تأثیر بی بند و باری های اجتماعی همانند خودنمایی و بد حجابی زنان جامعه که بسیاری از آن ها در حقیقت بی حجابی است در تضعیف و سقوط عفت و اخلاق نیکو امری بدیهی و روشن است چرا که چشم و گوش و سایر اعضا پل ارتباطی روح ما با جهان بیرون از ماست و این یک واقعیت است که هر چه دیده بیند دل کند یاد. به همین دلیل وقتی در جامعه امور مربوط به عفاف و حیا رعایت نشود و فضای معنوی جای خود را به فضای خودنمایی و شعله ور ساختن غرایز شهوانی بدهد در چنین شرایطی آتش این فتنه ها و خطرات دامن فرد و جامعه را خواهد گرفت و اعمال و رفتار ناشایست همانند ظلم، جنایت، خشونت، فساد، بزهکاری، ناامنی و آدم ربایی به ویژه ربودن دختران در جامعه افزایش می یابد. چه بسیار دخترانی که مورد تجاوز به عنف قرار گرفتند و یا توسط گرسنگان شهوت اغفال شدند و سرمایه بکارت و عفت را باختند و استعدادهای عالی و اخلاقی خویش را مختل کردند و این از بارزترین نمونه های پایمال شدن حقوق زنان است.
از دیگر آسیب های بدحجابی و بی حجابی آسیب به فطرت توحیدی و استعداد پرستش است. اطاعت و پرستش خداوند متعال و سیر توحیدی بر پایه این گرایش فطری بوده و عشق و پرستش حقیقی آن کمال مطلق تنها عامل آرامش، اعتلای شخصیت و تکامل آدمی است.
و انسان در پرتو چنین استعدادی اتصال به کمال مطلق پیدا می کند و با این اتصال احساس عظمت و بزرگی می کند و با چنین احساس است که خود را شریف تر از آن می داند که تن به ذلت گناه و بزه کاری و ظلم و رذیلت بدهد و لباس خواری نافرمانی از دستورهای الهی را بپوشد.
بر این اساس زن های آسیب زا چون این فطرت خود را در حد شایسته پرورش نداده اند در اثر تضعیف نور فطرت خود، عزت نفس خود را از دست داده و از سجایای اخلاقی و مکارم انسانی و الهی دور مانده اند و این به نوبه خود باعث تضعیف معشوقیت زن نیز می شود: چرا که محبوبیت زن که خواسته شدید طبیعت و جان اوست متزلزل می شود. زیرا محبوبیت راستین زن در سایه عشق به خداوند جمیل است و مردان خدا قلب هایشان، مرکز عواطف پاک انسانی و محبت به دیگران به ویژه عشق ورزیدن به همسران پاک خود می باشد.
با توجه به پی آمدهای ناگوار بدحجابی بر خانواده و اجتماع از جمله تهدید خانواده، طلاق، هوس مداری در خانواده، گرایش مردان به چند همسری، تضعیف غیرت دینی و ناموسی، اختلال های روانی و عصبی، عدم تأمین نیازهای عالی و روحی، سلب امنیت زنان و.... که مجال پرداختن به همه آن ها در این مقال نیست.
حال می توان فهمید که بی حجابی و بد حجابی چگونه ضربه به حقوق طبیعی و فطری زنان وارد می کند. با توجه به آنچه بیان شد می توان به گوشه ای از آسیب های جدی که بد حجابی و بی حجابی به شخصیت و جایگاه حقیقی زنان وارد می کند واقف شد. ممکن است هنگام عمل به وظیفه اسلامی حفظ حجاب سختی هایی برای زن مسلمان به وجود آید اما نگاه عمیق و آگاهانه به این فریضه بزرگ اسلامی مقدمه پذیرش آن را فراهم می کند و سختی ها و دشواری های آن را برای زنان قابل تحمل تر می نماید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.حدادعادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران: سروش، 1392.
2.شفیعی سروستانی، ابراهیم، حجاب: مسئولیتها و اختیارات دولت اسلامی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387.
3.فتاحی زاده، فتحیه، زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، قم: بوستان کتاب قم، 1393.
4.کوهی، محمدرضا، آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن، قم: مشهور، 1389.
5.مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
6.مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: صدرا، ۱۳۶۵.
7.مهریزی، مهدی، نواندیشی دینی و مسئله زن، قم: صحیفه خرد، 1389.
پی نوشت ها:
[1]. آل عمران / 149.
[2]. غرر الحکم، ج 2، ص 348.
[3]. غرر الحکم، ج 1، ص 28.
[4]. غرر الحکم، ج 1، ص 199.
منبع: اندیشه قم
زن جلوه ای از جمال، محبت، خلاقیت و ربوبیت الهی و رکن اساسی در تعلیم و تربیت است. اگر زنان به این منزلت واقف شوند و در پاسداری از آن بکوشند، فرآیند تربیتی و شخصیتی آنان و همه اجتماع سالم مانده، به خوبی پیش می رود. امّا اگر آن را یله و رها سازند و در نگهداری از آن سهل انگاری نمایند، لطمه های جبران ناپذیری بر هویت و موجودیت فرد، خانواده و اجتماع وارد می شود اما چگونه می توان از کیان شخصیت زن دفاع کرد و آن را از آسیب های گوناگون، مصون نگه داشت؟
به این سئوال پاسخ های گوناگون داده شده:
از جمله این که دسته ای بر این عقیده اند که حقوق زن و مرد در همه زمینه ها یکسان است و زنان با مردان در حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی مشابه اند. لازم نیست که زن، مرزها و حصارهایی را رعایت کند. در نوع لباس، پوشش، تعامل فردی و اجتماعی صحبت کردن، ایجاد رابطه های گوناگون، نباید برای او محدودیت قایل شد. چرا که اینگونه محدودیت ها توهین به شخصیت وی و تخریب کنندة آزادیش می شود شاید کسانی که خانم های بد حجاب را بیشتر می پذیرند نظرشان همین باشد. این گروه با این بینش محدود و خطا آلود خود در واقع، شخصیت زن را از بین می برند و او را از منزلت انسانی و اجتماعی فرو کاسته اند. اما دیدگاه دیگر از آن اسلام است که با توجه به ساختار وجودی و فطری انسان دستورهایی دارد که تضمین کنندة شخصیت انسان است و از مهم ترین این دستورها حفظ حجاب کامل است و ما رابطه حجاب با شخصیت زن و حقوق وی را ان شاء اللّه پاسخ می گوییم.
خداوند حکیم برای آفرینش انسان و نیز جهان هستی هدف والایی در نظر گرفته که از مطالعه و تفکر در ساختار وجودش روشن می گردد و آن تکامل و رسیدن به قله های کمال و درجات عالی است تمایلات و گرایش های عالی انسان و نغمه های ملکوتی درونی و لذت های معنوی ناشی از تامین آن ها، هدف دار بودن جهان و انسان و راه رسیدن به آن را گوشزد می نماید.
اما راه رسیدن به آن هدف و مقصد اعلا، تنها در سایه معرفت و شناخت او و سنخیت یافتن و همرنگ شدن با صفات آن ذات مقدس ممکن است. چرا که او جمیل و محبوب یگانه ای است کمالات و زیبایی های نامنتاهی دارد و تا آن معشوق با همة کمالاتش شناخته نشود عشق به او حاصل نمی شود و تا انسان در پرتو حرکت به سمت او و آراسته شدن به زیبایی و کمالاتش، سنخیت و شباهت به او نیابد، نمی تواند به وصالش نایل آید و خداوند برای تکامل انسان دین مقدس اسلام را که دین فطرت، کرامت و تکامل است و تمام اوامر و نواهی آن در حیات معنوی و مادی انسان بر محور همین اصل تنظیم شده ، قرار داده است. نهایت تلاش این آیین بزرگ الهی حفظ فطرت و پرورش کرامت و وصول انسان به تکامل و سعادت است، لذا در مرحله مانع زدایی با تمام موانع کمال مبارزة جدی نموده که یکی از مهمترین آنها لاقیدی و خودنمایی و بد حجابی زنان در اجتماع و اماکن و مجالس عمومی است که نه تنها مانع رشد و کمال است، بلکه عاملی برای نابودی استعدادهای عظیم انسانی و سقوط انسانیت و فرو رفتن در تاریکی و گمراهی ها و بدبختی ها و در نهایت تضییع حقوق زنان و پایمال شدن منافع آنان است.
از جمله پیامدهای بی حجابی و بد حجابی آسیب بر فطرت تعقل و حقیقت جویی انسان می باشد. چرا که انسان فطرتاً کنجکاو و حقیقت جوست و در پرتو تفکر و دانش با خداوند آشنا می شود.
در طول تاریخ، شیطان ها و شیطان صفتان از نادانی ها و صفت های افراد و جامعه سوء استفاده های زیادی نموده و آن ها را وسیله ی برای رسیدن به خود کامگی ها و اغراض شوم خویش قرار می دادند و امروز نیز با حربه های مختلف و مدرن تحت عنوان های ظاهرپسند و شعارهای فریبنده چنین می کنند. از همین رو، همیشه در صددند تا انسان ها و جوامع در مسایل اصولی و حیاتی مانند خودشناسی، دین، هدف زندگی، عوامل خوشبختی و بدبختی، سعادت و شقاوت و... آگاهی نیابند. حتی امروزه به تبع از ابلیس و سوء استفاده از حسن کمال جویی انسان امور انحرافی هم چون بی حجابی و بد حجابی را سرپوشی از مفاهیم انسانی، مقدس و جذاب گذاشته و به نام تمدن، آزادی، پیشرفت و تکامل و... به افکار و اندیشه های جامعه تزریق می کنند و مسایل دینی، انسانی و ارزشی و پای بندی آن ها را ارتجاع، کهنه پرستی و امثال آن جلوه داده و بدین ترتیب چهرة زیبای آیین الهی را زشت نشان می دهند. و این امور انحرافی به فرمودة خداوند چیزی جز ارتجاع و عقب گرد به دوران های جاهلیت قبل از اسلام و کهنه پرستی نمی باشد.
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ الَّذِینَ کفَرُواْ یرُدُّوکمْ عَلَى أَعْقَابِکمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِینَ[1] ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید اگر از کسانی که کافر شده اند اطاعت و پیروی کنید شما را به ارتجاع و گذشته هایتان باز می گردانند و سرانجام زیانکار خواهید شد».
برای حفظ فطرت خداجو و به دست آوردن علم و آگاهی که لازمه کمال است به تمرکز فکر نیاز است اما مواجهة جوانان و نوجوانان با صحنه های هوس انگیز بانوان لاقید و بی حجاب یکی از عوامل بسیار مهم کاهش یا زوال این امور می باشد که آسیب ها و مصایب بزرگی را برای آنان و خانواده هایشان و در نتیجه برای جامعه ایجاد می کند.
از جمله باعث عدم رشد و تکامل استعداد علمی می شود. چرا که غریزه آدمی با جلوه گری های زنانه شعله ور گشته و تمرکز و آرامش را از بین می برد و قوه تخیل و توهم به جای عقل به فعالت می پردازد همانگونه که امیر مؤمنان می فرماید:
لا تجتمع الشهوة و الحکمة[2] شهوت و حکمت با هم جمع نمی شوند.
الجاهل عبد شهوته[3] فرد نادان مطیع شهوتش می باشد.
به همین ترتیب پس از تصور و تخیل منظره های هوس انگیز زنانه، تمایل به گناه و انحراف های جنسی زیاد می شود. چنان که حضرت امیر می فرمایند:
من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها[4] هر کس زیاد شود فکرش در گناهان به همان واگذار شود.
پس از آن در اثر پیروی از هوی و هوس ناشی از بد حجابی و بی حجابی از تحصیل علم و معرفت و در نتیجه کسب نیروی درک کنندة حقیقت محروم می گردد و گرایش به تقلیدهای کورکورانه و نگرش های سطحی پیدا می کنند. با این تقلیدها استعداد حقیقت جویی که استعداد والای انسانی است به انحراف کشیده خواهد شد. و در پس همة این ها عشق و علاقة راستین میان زن و شوهر و تحقق مقام محبوبیت برای زن از بین می رود. چرا که وقتی استعداد آگاهی طلبی و حقیقت آن ها در اثر زمینه های تحریکات جنسی شکوفا نشود و معرفت دینی و ایمان راستین رشد نکند پایه های عشق و محبت که همانا فضایل اخلاقی است متزلزل می گردد و توجه همسر به زن صرفاً در دایره امور شهوانی، خانه داری و بچه داری و امثال آن محدود می شود و این بزرگترین آسیب به شخصیت و حقوق و روحیه زن است.
از دیگر آسیب ها می توان آسیب بر فطرت اخلاقی و فضیلت طلبی را عنوان نمود. انوار صفات و کمالات الهی همواره از روزنة فطرت پاک آدمی می تابد و میل و علاقه فطری انسان به کمالات و فضایل اخلاقی همان میل به انوار خصلت های الهی است که انسان را به سوی آن ها می کشد. تأثیر بی بند و باری های اجتماعی همانند خودنمایی و بد حجابی زنان جامعه که بسیاری از آن ها در حقیقت بی حجابی است در تضعیف و سقوط عفت و اخلاق نیکو امری بدیهی و روشن است چرا که چشم و گوش و سایر اعضا پل ارتباطی روح ما با جهان بیرون از ماست و این یک واقعیت است که هر چه دیده بیند دل کند یاد. به همین دلیل وقتی در جامعه امور مربوط به عفاف و حیا رعایت نشود و فضای معنوی جای خود را به فضای خودنمایی و شعله ور ساختن غرایز شهوانی بدهد در چنین شرایطی آتش این فتنه ها و خطرات دامن فرد و جامعه را خواهد گرفت و اعمال و رفتار ناشایست همانند ظلم، جنایت، خشونت، فساد، بزهکاری، ناامنی و آدم ربایی به ویژه ربودن دختران در جامعه افزایش می یابد. چه بسیار دخترانی که مورد تجاوز به عنف قرار گرفتند و یا توسط گرسنگان شهوت اغفال شدند و سرمایه بکارت و عفت را باختند و استعدادهای عالی و اخلاقی خویش را مختل کردند و این از بارزترین نمونه های پایمال شدن حقوق زنان است.
از دیگر آسیب های بدحجابی و بی حجابی آسیب به فطرت توحیدی و استعداد پرستش است. اطاعت و پرستش خداوند متعال و سیر توحیدی بر پایه این گرایش فطری بوده و عشق و پرستش حقیقی آن کمال مطلق تنها عامل آرامش، اعتلای شخصیت و تکامل آدمی است.
و انسان در پرتو چنین استعدادی اتصال به کمال مطلق پیدا می کند و با این اتصال احساس عظمت و بزرگی می کند و با چنین احساس است که خود را شریف تر از آن می داند که تن به ذلت گناه و بزه کاری و ظلم و رذیلت بدهد و لباس خواری نافرمانی از دستورهای الهی را بپوشد.
بر این اساس زن های آسیب زا چون این فطرت خود را در حد شایسته پرورش نداده اند در اثر تضعیف نور فطرت خود، عزت نفس خود را از دست داده و از سجایای اخلاقی و مکارم انسانی و الهی دور مانده اند و این به نوبه خود باعث تضعیف معشوقیت زن نیز می شود: چرا که محبوبیت زن که خواسته شدید طبیعت و جان اوست متزلزل می شود. زیرا محبوبیت راستین زن در سایه عشق به خداوند جمیل است و مردان خدا قلب هایشان، مرکز عواطف پاک انسانی و محبت به دیگران به ویژه عشق ورزیدن به همسران پاک خود می باشد.
با توجه به پی آمدهای ناگوار بدحجابی بر خانواده و اجتماع از جمله تهدید خانواده، طلاق، هوس مداری در خانواده، گرایش مردان به چند همسری، تضعیف غیرت دینی و ناموسی، اختلال های روانی و عصبی، عدم تأمین نیازهای عالی و روحی، سلب امنیت زنان و.... که مجال پرداختن به همه آن ها در این مقال نیست.
حال می توان فهمید که بی حجابی و بد حجابی چگونه ضربه به حقوق طبیعی و فطری زنان وارد می کند. با توجه به آنچه بیان شد می توان به گوشه ای از آسیب های جدی که بد حجابی و بی حجابی به شخصیت و جایگاه حقیقی زنان وارد می کند واقف شد. ممکن است هنگام عمل به وظیفه اسلامی حفظ حجاب سختی هایی برای زن مسلمان به وجود آید اما نگاه عمیق و آگاهانه به این فریضه بزرگ اسلامی مقدمه پذیرش آن را فراهم می کند و سختی ها و دشواری های آن را برای زنان قابل تحمل تر می نماید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1.حدادعادل، غلامعلی، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران: سروش، 1392.
2.شفیعی سروستانی، ابراهیم، حجاب: مسئولیتها و اختیارات دولت اسلامی، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، 1387.
3.فتاحی زاده، فتحیه، زن در تاریخ و اندیشه اسلامی، قم: بوستان کتاب قم، 1393.
4.کوهی، محمدرضا، آسیب شناسی شخصیت و محبوبیت زن، قم: مشهور، 1389.
5.مطهری، مرتضی، مسئلة حجاب، تهران: صدرا، 1393.
6.مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران: صدرا، ۱۳۶۵.
7.مهریزی، مهدی، نواندیشی دینی و مسئله زن، قم: صحیفه خرد، 1389.
پی نوشت ها:
[1]. آل عمران / 149.
[2]. غرر الحکم، ج 2، ص 348.
[3]. غرر الحکم، ج 1، ص 28.
[4]. غرر الحکم، ج 1، ص 199.
منبع: اندیشه قم
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}